خلاصه کتاب ایلیاد
بخشی از کتاب ایلیاد:
«در میدان نبرد، هکتور، شجاعترین جنگجوی تروا، با غروری آمیخته به ترس به آشیل مینگرد. او میداند که این نبرد سرنوشتساز است - نه تنها برای خودش، بلکه برای تمام شهر تروا. در برابرش، آشیل با زره درخشان ایستاده است، چون خدای جنگ آرس، با چشمانی که از خشم و انتقام شعلهور است. نیزهاش در دستانش میدرخشد و هوای اطرافش از هیبت حضورش سنگین شده است. گویی تمام طبیعت نفسش را در سینه حبس کرده و منتظر است تا سرنوشت این نبرد را ببیند. سربازان هر دو سپاه در سکوتی مرگبار به این صحنه خیره شدهاند. آشیل که هنوز داغ مرگ پاتروکلوس، دوست محبوبش را در دل دارد، با چشمانی که از آتش انتقام سرخ شده، به دشمن دیرینهاش مینگرد. زرهاش که توسط هفائستوس، خدای آهنگری ساخته شده، در نور خورشید میدرخشد و هر حرکتش چون رعد و برق است. او میداند که سرنوشت هکتور را خدایان رقم زدهاند و هیچ راه فراری برای شاهزاده تروا نیست.
لحظهای بعد، هکتور تصمیم میگیرد که با شرافت بجنگد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. او شمشیرش را میکشد و به سمت آشیل میدود. صدای برخورد سلاحها در دشت میپیچد و خدایان از فراز کوه المپ، با دلهره این نبرد سرنوشتساز را تماشا میکنند. زئوس ترازوی طلایی سرنوشت را بالا میبرد تا ببیند کدام پهلوان باید در این روز سرنوشتساز جان خود را از دست بدهد.»
تعداد مشاهده: 42 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 20
حجم فایل:0 کیلوبایت