خلاصه کتاب شاهزاده و گدا
بخشی از کتاب شاهزاده و گدا:
«وقتی تام در لباسهای شاهزاده از پنجره بزرگ قصر به حیاط نگاه میکرد، نمیتوانست باور کند که این همان لندنی است که او سالها در کوچه پسکوچههایش گدایی میکرد. حالا همه در برابرش تعظیم میکردند و هر خواستهاش فوراً برآورده میشد. اما در عین حال، وحشتی عمیق در دلش رخنه کرده بود - وحشت از اینکه مبادا اشتباهی مرتکب شود و راز این جابجایی فاش شود. هر حرکت و هر کلمهاش باید مطابق با آداب درباری میبود، آدابی که تا چند روز پیش حتی تصورش را هم نمیکرد. گاهی که تنها میشد، خودش را در آینههای بزرگ قصر برانداز میکرد و با تعجب به لباسهای ابریشمی و جواهراتی که بر تن داشت خیره میشد. آیا این واقعاً خودش بود؟ همان پسر ژندهپوشی که تا چند روز پیش برای لقمهای نان در خیابانها پرسه میزد؟
در همان حال، شاهزاده ادوارد در لباسهای مندرس تام، در خیابانهای کثیف لندن سرگردان بود. برای اولین بار در عمرش طعم گرسنگی را میچشید و با خشونت و بیرحمی دنیای واقعی روبرو میشد. او که همیشه با احترام و تعظیم دیگران زندگی کرده بود، حالا با لگدها و دشنامهای مردم روبرو میشد. اما عجیب آنکه، در میان تمام این سختیها، برای اولین بار طعم واقعی آزادی را میچشید - آزادی از قید و بندهای بیشمار زندگی درباری. در کوچههای تنگ و تاریک، میان بچههای ژندهپوش و گرسنه، چیزهایی میدید و میآموخت که هیچ معلم درباری نمیتوانست به او بیاموزد. کم کم درک میکرد که چرا پدرش، پادشاه هنری هشتم، اینقدر از فهم مردم عادی و درک مشکلاتشان عاجز است.»
تعداد مشاهده: 15 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 16
حجم فایل:0 کیلوبایت